سفرنامه آلفونس گابریل بخش 5 “مرنج آباد”
۲۰ دی، ۱۳۹۸سفرنامه آلفونس گابریل بخش 7 “کافرکوه”
۱ اسفند، ۱۳۹۸
در مسیر سفیدآب
همانطور که در بخش های قبلی سفرنامه گفته شد آلفونس گابریل و کاروان اون بعد از تحمل مشقت های فراوان، در نهایت به کاروانسرای مرنجاب رسیده و در این بخش به مرور سفر او از کویر مرنجاب به سمت کاروانسرای سفید آب که امروزه بخشی از منطقه حفاظت شده پارک ملی کویر است خواهیم پرداخت.
در کویر مرنجاب، چند کیلومتر بعد از کاروانسرای مرنجاب و در نزدیکی رمل بزرگی که میزبان گردشگران می باشد چاه آبی وجود دارد که به آن چاه دست کن گفته می شود و گله های شتر این منطقه از آّب این چاه استفاده می کنند، گابریل نیز در کتاب خود از چاه دست کن چنین نقل کرده است
در فاصله کم تر از چند کیلومتر از مرنج آباد به چاه دس کن که چاه آب معروفی است رسیدیم، در اینجا مقدار زیادی آجر که شکل خاصی نداشتند به چشم میخورد که زمانی برای آن اقامتگاه کوچکی در اینجا ساخته بودند.
در پشت چاه دس کن راه به درون کویر وارد شد این جاده زیر و رو شده و پر از چاله بود و انسان را یاد شکمبه ی نشخوار کنندگان می انداخت، راه باریکی که شتر ها به جا گذاشته بودند در آن رد عمیقی ایجاد کرده بود و در دو طرف آن اثر ضعیفی از جای پای ساربان ها باقی مانده بود، شاخه ای از راه به سوی شمال انشعاب پیدا میکرد که به حوض قیلوقه میرفته است ولی دیگر مورد استفاده قرار نمیگرفت و این همان راهی بود که (وگان) و (بیدولف) در سال های 1890 و 1891 میلادی از آن عبور کرده اند.
کاروان گابریل نوار حاشیه کویر مرنجاب را که در سمت راست رمل های بلند ماسه و در سمت چپ آن دریاچه نمک یا همان کویر مسیله قرار دارد را به سمت کوه سفید آب ادامه مسیر دادند و نکته جالبی که در نوشته های او می باشد، به وجود شش ضلعی های نمک یا همان کرت بندی های زیبایی که به شکل پلی گن هستند می توان اشاره نمود که امروزه این شش ضلعی ها که بعد از فواصل بارانی و در فصل گرما تشکیل می شوند زیر رد چرخ خودرو های گردشگران از بین رفته و فقط در عمق دریاچه نمک می توان از آنها بازدید کرد.
ما بدون درنگ در این اراضی خالی از انسان به سوی کوه سفیدآب که به شکل یک کله قند جلوه میکرد و مانند یک راهنمای تیره رنگ سر بر آسمان پوشیده از ابر کشیده شده بود سواره در حرکت بودیم، ممکن نبود راه را اشتباه برویم زیرا همواره با یک فاصله کم از پای تپه های ماسه های روان، در سطح زمین هایی که پوشیده از ماسه بود پیچ و تاپ می خورد. فواصلی از آن نیز کاملا زیر آب قرار داشت و تخته های بزرگی از گل و نمک به صورت پنج یا شش گوش به قطر چند متر از سطح زمین طبله کرده بود و پس از چندین ساعت راهپیمایی، تپه ماسه های روان یکباره پایان گرفتند و کوه عریض و طویل یخ آب به صورت یکپارچه پدیدار شد و پیشروی ساعت به ساعت ادامه می یافت و راه آرام به سوی استپ ها کشیده میشد.
گابریل در عصر آن روز مجددا با طوفانی کوتاه مواجه می شود و شب را در این محدوده اقامت داشته و روز بعد با بقایای کاروانسرای سفید آب که امروزه در نزدیکی آن پاسگاه محیط بانی سفید آب پارک ملی کویر قرار دارد برخورد میکند، او در زمان اقامت خود در این محدوده تا قبل از غروب آفتاب نسبت به بررسی پوشش کوه های منطقه که از شیست های کوراتز و برش های آهک و سنگ آهک تشکیل شده است می پردازد.
صبح زیبایی آغاز شد، هنوز سایه زمین از سطح تیره مسیله (دریاچه نمک) رخت برنبسته بود که ارتفاعات پوشیده از برف در جنوب و غرب شروع به درخشیدن کردند و رشته کوه های البرز نیز که حدود دویست کیلومتر از آنها فاصله داشتیم در بریدگی بین دو کوه سیاه کوه و دوازده امام با تمام جزئیاتش به تلألو در آمد.
بنا به اظهار راهنما باید در کنار چشمه سفید آب به یک راه جدید برخورد کنیم و انسان تعجب میکرد که این منطقه با تمام عاری بودن از حیات چگونه دارای راه های ارتباطی است، از روی یک بلندی افق دید به سوی شرق باز بود و اکنون انتهای کویر مسیله به وضوح دیده می شد و بدین ترتیب ثابت گردید که مسیله با پهنه غربی کویر بزرگ مربوط نیست.
چند لحظه بعد ما در این منطقه خشک و تهی در برابر بقایای ویرانه کاروانسرای از سنگ ساخته شده سفید آب قرار گرفتیم.
البته لازم به ذکر است آلفونس گابریل در اینجا با بقایای قلعه سفید آب برخورد کرده است که در کنار چشمه سفید آب و در کنار پاسگاه محیط بانی امروزی می باشد و کاروانسرای سفید آب که هم اکنون به صورت مخروبه و با ابعادی به مراتب بزرگ تر از قلعه سفید آب بوده در فاصله ای نه چندان دور از قلعه و در جهت شمال شرقی قرار گرفته است که گابریل فقط به سنگ های بازالت آن که در ساخت این بنا مورد استفاده قرار گرفته است اشاره می کند.
او درباره چشمه سفیدآب که امروزه هم جاری بوده و مشاهدات خود از منطقه سفید آب پارک ملی کویر این طور می نویسد
چقدر لطیف بود است که انسان بتواند در صحرایی از سنگ و نمک زندگی پرنده ای را زیر نظر بگیرد، یک دم جنبانک که دائما پنهانی در جلوی ورودی چادر ما سرک می کشید، یک جوجه ابیا که خستگی ناپذیر لبه برکه را جستجو میکرد و یک دسته پرنده که کمی دور تر از چشمه مشغول دانه برچیدن بودند باعث سرگرمی می شدند، خزه انبوهی در جوی آب شناور بود که لجن بد بویی بستر آن را تشکیل می داد، در سطح نمور زیر تخته سنگ ها نوعی سوسک، زالو و هزار پا در جنب و جوش بودند و وجود تعداد زیادی سرگین شتر در کنار چشمه ثابت می کرد که سفید آب محل توقف کاروان ها و پرورش دهندگان شتر است.
در فاصله کمی از از چشمه در شمال شرقی بقایای یک کاروانسرای بزرگ تر قرار داشت که از قطعه سنگ های طبیعی تراش نخورده ساخته شده بود و سنگ های بازالت آن از تپه هایی که به جهت جنوب شرقی کوه علی کرمانی می پیوست اورده شده بود
لبه جنوبی مسیله را زیر پا گذاشته بودیم و ما به اولین وظیفه خود که از قم قصد آن را داشتیم عمل کرده بودیم، اکنون باید باز هم عمیق تر به قلب کویر رسوخ کنیم و در جهت شرق به سوی ریگ جن راه را ادامه دهیم.
در سفید آب به طور غیر متقربه کاروان اتراق کرده ای را یافتیم که از سه مرد و سی شتر تشکیل می شد و از زواره به تهران آرد حمل می کردند، آنها قصد داشتند از حوض قیلوقه در پایه جنوبی سیاه کوه به سفر خود ادامه دهند و این برخورد منتهای آرزوی ما بود، زیرا گرفتن اطلاعات درباره ی دور و حوالی الزامی به نظر می رسید.
مسیری که گابریل در این بخش از سفر خود پیموده است با مسیری که ما در این مدت به سمت مقصد تنگه ظلمات پارک ملی کویر با خودرو های دو دیفرانسیل میریم تغریبا یکی بوده، با این تفاوت که ما و گردشگران بعد از بازدید از تنگه اسرار آمیز ظلمات و منطقه فسیل آباد، به سمت پاسگاه محیط بانی سفید آب برمیگردیم تا از مسیر راه ابریشم به طرف آّب انبار قیلوقه، کاروانسرای قصر بهرام و کاروانسرای عین الرشید برویم.
ادامه را در بخش بعدی مطالعه کنید