سفرنامه آلفونس گابریل بخش 3 “سیاه کوه”
۱۰ دی، ۱۳۹۸سفرنامه آلفونس گابریل بخش 5 “مرنج آباد”
۲۰ دی، ۱۳۹۸در جستجوی دیرگچین
آلفونس گابریل بعد از رسیدن به منطقه ای که امروزه پارک ملی کویر نام دارد بعد از بازدید قصر بهرام، کاروانسرای عین الرشید و آب انبار قیلوقه و کویر شگفت انگیز مسیله یا همان دریاچه نمک با اینکه اگر همین مسیر را به سمت کوه سفید آب ادامه میداده هم در وقت هم در هزینه صرفه جویی میکرده ولی به دلیل اینکه در تحقیقات قبلی خود از یک کاروانسرای قدیمی به نام ( دیر ) مطلع شده بود تصمیم میگیرد که در جستجوی ( دیر الجص ) یا همان کاروانسرای دیر گچین امروزی که ملقب به مادر کاروانسراهای ایران می باشد برود.
گابریل از آب انبار قلوقه مسیر گدار تاغی امروزی که سال هاست از رونق افتاده و فقط توسط محیط بانان مورد استفاده قرار می گیرد را برای رسیدن به مبارکیه ورامین انتخاب میکند و در طول این قسمت از سفر خود اثر سم تعداد زیادی گور خر را مشاهده میکند
گورخر ایرانی ( گور آسیایی ) یکی از گونه های منقرض شده بوده که مهم ترین دلیل آن شکار بی رویه این حیوان منحصر به فرد در دوره های ساسانی و صفوی می باشد و حتی سون هیدن سوئدی در یکی از سفرهای خود در سال 1900 میلادی به بیابان های ایران در جستجوی پوست آن بوده و در حال حاضر بعد از گذشت سالها سایت تکثیر و پرورش این گونه در پارک ملی کویر احداث شده و در آینده ای نه چندان دور امکان بازدید از این حیوان منحصر به فرد برای گردشگران مقدور خواهد شد
صبح زود روز 8 مارس حوض قیلوقه را در پایه ی جنوبی سیاه کوه ترک کردیم، آسمان صاف بود جاده ای که ما در آن در حرکت بودیم باید زمانی جاده پر رفت آمدی بوده باشد ولی هنوز هم رد تردد در استپ کاملا تشخیص داده می شد.
اثر سم تعداد زیادی گور خر ارتباط جاده را قطع کرده بود، جاده با علامتی انشعاب پیدا میکرد و شاخه ای از آن به طرف شرق می رفت، این همان راهی است که سون هیدن در مسیر خود به کوه نخجیر از آن عبور کرده بود
بعد از هشت ساعت راهپیمایی برای استراحت توقف کردیم روز بعد سفر در امتداد پایه شمالی کوه دوازده امام که همواره پست تر میشد ادامه یافت ابرهای پراکنده ای آسمان را پوشانده بود و هوا به صافی روز های گذشته نبود…
روی استپ را غباری از خاک قرمز رنگ پوشانده بود و زمستان چمن زار های شمال آلمان و هلند را به یاد می آورد.
در بررسی نوشته های گابریل که در مسیر روستای مبارکیه از توابع شهر ورامین بود متوجه میشویم کاروان او آن شب را در محدوده گردنه بابا همت و گل سرخ پارک ملی کویر اقامت داشته تا روز بعد از مسیر روستای مبارکیه به سمت دیر الجص یا گاروانسرای دیر گچین ادامه مسیر بدهند.
قبل از آبادی مبارکیه شکل مناظر تغییر کرد، زمین که تغریبا عاری از هر گونه رستنی بود اکنون با قشری از نمک به رنگ سفید مایل به آبی پوشیده شده بود و در فواصل دور تعدادی درخت گز به چشم میخورد
کریم خانه در سمت راست قرار داشت، آبادی کوچک و پر رونق زمان سون هیدن اینک رها و ترک شده بود و از روستای گلین فقط تعدادی دیوار و بقایای از سقف های گنبدی شکل برجا مانده بود در مورد قناتی که آب کریم خانه را تامین میکرد چند سالی اهمال شده بود و در نتیجه آب آن شور و فرو نشسته و بدین ترتیب سرنوشت روستا و ساکنان بی تفاوت آن به محل دیگری کوچ کرده بودند به دست فراموشی سپرده شده بود.
در مقابل دیوار های تنها بنای بزرگ مبارکیه چادر ها را برپا کردیم، ساختمان متعلق به یک تهرانی بود که در همین هنگام در املاک خود به سر می برد ولی او ما را نزد خود دعوت نکرد، مهمان نوازی قدیم ایرانیان کجا رفته بود؟ ایران در نزدیکی پایتخت تغییر زیادی کرده بود !
کاروان گابریل روز بعد به سمت بیابان های اطراف اتوبان قم گرمسار امروزی حرکت کرده و در این منطقه با ریگزار کوچکی که محل انباشت برخوان های ماسه ای بوده مواجه می شود که این ریگزار هم اکنون در همان محدوده قابل مشاهده می باشد، او باید مسیر خود را در جهت شهر قم ادامه میداده تا بعد از عبور از بند علیخان و رود شور معروف که گابریل از آن به نام رودخانه کرج نام برده به دیر گچین میرسیده و با توجه فصل سرد سال و بارندگی ها و طوفان های پی در پی، در این مسیر کاروان او دچار مشکلاتی می شود که از زبان گابریل می شنویم
در بند علیخان با رودخانه کرج که به مسیله میریخت مواجه شدیم، عبور از رودخانه با شتر ها کار بسیار مشکلی بود آن ها سنگین و کند نعره زنان در آب قدم بر میداشتند و آب تا سر شانه های آنان بالا آمده بود، در ساحل سمت راست رودخانه یکی از شتر ها عمیقا در گل و لای فرو رفت که با تلاش زیاد بیرون آورده شد
آن سوی رودخانه زمین موج دار و پوشیده از ریگ های درشت تیره رنگ بود و تا جایی که چشم کار میکرد گسترش داشت، خاک رس عمق پستی ها را پر کرده بود و از فاصله دور چاله های آبدار گل آلودی را تداعی میکرد.
بدون اینکه جاده مشخصی وجود داشته باشد مسیر را در جهتی که چوپانی نشان داده بود ادامه دادیم راهنمایی که ما را از مبارکیه همراهی کرده بود در کنار رودخانه خدمتش خاتمه یافت زیرا که با این منطقه آشنا نبود.
باد شدیدی از شمال میوزید برای اینکه تا حدی در امان باشیم همگی در پناه چهارپایان خود حرکت میکردیم.
توفان هر لحظه شدید تر میشد و ابری سنگین از خاک بلند کرده بود، در آخرین سنجش ها سرعت آن 12 متر درثانیه را نشان میداد ولی اکنون طوفان به نوعی در جریان بود که ما حریف آن نمیشدیم
پیشروی معنی نداشت و راه دیگر قابل تمیز نبود، کویر مانند دریایی ترسناک و یکنواخت از هرسو بسط یافته بود، احساس یاس به ما دست داده بود بهتر بود دراز بکشیم و منتظر تغییر وضع هوا باشیم، ما در مقابل این زمین و قدرت هایش هیچ بودیم.
امکان برپا کردن چادرها نبود زیرا توفان آنها را می برد حتی به شتر ها هم نمیتوانستیم غذا بدهیم فقط سریعا پای چپ آنها را از زانو خم کردیم و بستیم تا از فرارشان جلوگیری کرده باشیم
گابریل و کاروان او در این زمان با توجه به شرایط نامساعد جوی با مشکلات زیادی روبرو می شوند، وقتی برای اولین بار در سال 1393 به این بخش از کتاب کویر ها و بیابان های ایران رسیدم یاد یکی از سفرهایم به کویر ریگ جن افتادم که در عمق کویر با طوفان سهمگینی از شن برخورد کردیم و تنها کاری که در آن لحظه به ذهنم رسیده بود انجام بدیم این بود که خودرو ها رو در موقعیت پشت به طوفان قرار دادیم و برای اینکه شن به محفظه هوا و موتور نفوذ نکنه خودرو ها رو خاموش کردیم و همه در داخل خودرو ها پناه گرفتیم و بعد چند دقیقه تکان های شدید این طوفان سهمگین از بالای سرما عبور کرد ولی تا ساعت ها غبار ایجاد شده از گرد و خاک و شن وجود داشت و لحظات دلهره آوری رو برای همه ایجاد کرده بود
آلفونس گابریل بعد از یک شب اقامت در آن لحظات دشوار، روز بعد با شرایط طاقت فرسا و مشکلات پیش آمده به دلیل بارندگی بالخره به دیر الجص یا همان کاروانسرای دیر گچین امروزی میرسد.
سرانجام (دیر) در برابر ما قرار گرفت بنای عظیم تنها فقط به خاطر این که در این منطقه متروک قرار گرفته بود نظر را به خود جلب نمیکرد این همان دیر الجص اصطخری نبود اما به احتمال زیاد همان محلی است که دیر الجص در آن قرار داشته است زیرا اگر این صومعه در وسط کویر نبود عبور از کویر به سادگی صورت نمیگرفت
در حول و حوش و داخل حیاط آن بقایایی از یک بنا که در گذشته در این جا قرار داشته به دست آوردیم همان گونه که مقدسی گزارش داده است بنا از آجر ساخته شده است به بزرگی یک خشت خام بیسار بزرگ و ما یکی از آنها را اندازه گرفتیم که ابعاد آن 36*36*9 سانتی متر بود.
(دیر) امروزه کاروانسرای ویرانه ای است با معماری رایج در منطقه که حیاطی وسیع با شصت حجره برای مسافران و اطاق هایی برای شترها داشته است دیگر کاروانی ره به اینجا گم نمیکند و تنها ساکنان اینجا تعدادی ایلیاتی بودند.
آلفونس گابریل و کاروان او بعد از اقامتی کوتاه در کاروانسرای دیرگچین برای تجدید قوا به سمت شهر قم حرکت کرده و مدت یک هفته را در آنجا به تهیه مایحتاج برای ادامه سفر و استراحت میپردازند تا بعد از بازدید از دریاچه نمک و کاروانسرای حوض سلطان به سمت مقصد بعدی خود در کویر های ایران به نام مرنج آباد یا همان مرنجاب امروزی ادامه مسیر بدهد
ادامه را در بخش های بعدی بخوانید.