کویر کسی را یکبار افسونش کند که هرگز رها نخواهد کرد آلفونس گابریل
آلفونس گابریل کویر شناس اهل کشور اتریش و نویسنده چند کتاب درباره کشور ایران در اوایل قرن 19 میلادی سه بار به ایران سفر کرد، تصمیم داریم سفر دوم آلفونس گابریل در سال 1933 که با عبور از صحاری ایران انجام شده را درکنار بخشی از تجربیات 10 انجام دهیم. سال سفرهایمان به بیابان های بی انتها را کنار هم قرار دهیم و هدف از این کار آشنایی بیشتر با افراد و طبیعت گردها با میراث ملموس و طبیعی ایران زمین می باشد .
(وحید کاویانی)
سال 1387 و اولین رویارویی با کویر و بیابان های بی انتها را در من ایجاد کرده بود که شروع به تحقیق و بررسی مقاصد بیابانی و دیدن تصاویر ماهواره ای کردم و لیستی از مقاصد دور و نزدیک نظر را تهیه کرده بود تا به آنها. سفر، بعد از اولین سفر به مناطق مختلف برای بار در سال 1390 برنامه ریزی سفر به منطقه پارک ملی کویر را ترتیب دادیم، منطقه حفاظت شده با وسعت 670 هزار کیلومتر مربع که از سه شهر ورامین، گرمسار و کاشان راه ارتباطی داشت. و برای ورود به این منطقه باید از سازمان محیط زیست استان سمنان مجوز دریافت میکردیم
یکی از دلایلی که بین بیش از تعداد چهارصد سفر انجام شده به مناطق مختلف در طول این سالها، پارک ملی کویر را انتخاب کرده ام این بود که آلفونس گابریل از همین طریق پا به بیابان ها و کویر های شگفت انگیز ایران گذاشت و بعد از بازدید ازجاده تاریخی سنگفرش و کاروانسراهای قصر بهرام و عین الرشید نسبت به برنامه ریزی و انتخاب مقاصد بعدی خود اقدام نمود
در این سفر ما بعد از عبور از شهر گرمسار و جاده شوسه ای که بعد ها متوجه شدیم از کنار جاده ای قدیمی مربوط به دوره صفویه میگذرد به تابلو های حریم پارک ملی کویر رسیدیم و در نهایت در مقابل گیت ورودی که معروف به محیط بانی سنگفرش بود توقف کردیم و بعد از چک کردن و استعلام مجوز های لازم به سمت کاروانسرایی به نام قصر بهرام ادامه مسیر دادیم، بعد از رسیدن به بنای با شکوه قصر بهرام و توقفی حدودا یک ساعته در آنجا که در آن زمان از امکانات رفاهی یا اقامتی مناسبی برخوردار نبود به سمت کویر مرنجاب حرکت کردیم و در طول مسیر با فاصله کوتاهی از قصر بهرام با کاروانسرای دیگری به نام عین الرشید روبرو شدیم و با توجه به اینکه محیط بانان مستقر در منطقه تاکید کرده بودند تردد خودرو در زمان تاریکی ممنوع بوده و باید قبل از غروب آفتاب از پاسگاه محیط بانی سفیدآب از منطقه حفاظت شده خارج شویم در این کاروانسرا توقف کوتاهی برای عکاسی داشتیم و در نهایت حوالی غروب آن روز به کویر مرنجاب رسیدیم و کمپ خود را در رمل های ماسه ای آن منطقه برپا کردیم.
در سال 1391 بود که تصمیم گرفتم فعالیت در صنعت گردشگری رو شروع کنم و سالها از آن روز ها گذشته و سفر های ما به کویرها و بیابان های بی انتها برای لمس ناشناخته ها همچنان ادامه دارد و هر لحظه یاد جمله معروف آلفونس گابریل میفتم که میگفت ( کویر کسی را که یکبار افسونش شود دیگر هرگز رها نخواهد کرد).
سفر های ما به مناطق مختلف برای برگزاری تور های طبیعت گردی یا بررسی مناطق ناشناخته ادامه داشت تا در سال 1393 کتابی به نام عبور از صحاری ایران از یکی از همسفرانم هدیه گرفتم و با مطالعه چند صفحه از آن متوجه شدم بخش زیادی از مسیر هایی که نویسنده این کتاب در سال 1933 با شتر طی کرده را در این سالها با خودرو و امکانات به روزتر نسبت به گذشته طی کرده ام، لذت مطالعه این کتاب برای من به حدی خوشایند و غیر قابل توصیف بود که هر بار در سفر به مناطق بیابانی نوشته های این کویر شناس مشهور را در ذهن خود مرور میکردم و در زمستان سال 1398 تصمیم به نوشتن تجربیاتم و بررسی تجربیات جهانگردان قدیمی نظیر آلفونس گابریل و سون هیدن و پیترو دلاواله گرفتم که در این بخش ها فقط به بررسی مسیر های سفرنامه گابریل میپردازیم.
آلفونس گابریل در شب سی ام ژانویه 1933 شهر وین را به مقصد فلات مرتفع ایران ترک و بعد از پیاده شدن از قطار در شهر باکو آذربایجان ازطریق کشتی بخاری عازم انزلی می شود، او در بدو ورود به انزلی از تغییرات و اصلاحات به وجود آمده و توسعه بندر و همچنین تغییرات ظاهری انسان ها نسبت به سفر قبلی خود به ایران متعجب میگردد و در صفحات نسخت کتاب خود می نویسد
انسان شرقی امروز با ظاهری غربی اسیر ظواهر و خود فریبی بچگانه شده است، حیف از این ملت که زمانی از نظر دانش و ادب از ما برتر بود و با درک خود برای یک معماری عالی، هنر و شعر و طبعی بلند برای اخلاقیات می توانست مدت ها پیش از ما بر خود افتخار کند.
او در ادامه می نویسد
به زودی پی بردیم که پس از ترک این سرزمین در سال 1928 خیلی چیز ها عوض شده و موانع زیادی از سر راه برداشته شده بود، کاملا مشهود بود که تلاش می شود ایران بدون اتکا به قدرت های همسایه به کشوری اقتصادی مبدل شود
ورود ما به تهران همزمان بود با مشاجره بر سر لغو امتیاز کمپانی نفت ایران و دولت انگلیس با اینکه در سال های متمادی و در موارد زیادی با دولت ایران به توافق رسیده بود در این مورد خاص نفرت قدیمی خود را بروز داده و همچنین متاسفانه روابط خوب ایران با اتریش و آلمان رو به سردی گذاشته بود و به این ترتیب ما در زمان بدی به تهران رسیده بودیم.
آلفونس گابریل بعد از رسیدن به تهران با توجه به شرایط سیاسی حاکم بر پایتخت برای شروع سفر خود با مشکلاتی روبرو می شود که در نهایت بعد از چندروز این موانع برداشته شده و اقدام به تهیه مایحتاج سفر و خرید شتر، چادر، تفنگ، خورجین و …می نماید، او در کتاب عبور از صحاری ایران چنین نقل کرده است که قیمت یک حیوان ( شتر ) خوب که برای سفر های طاقت فرسا آمادگی کامل داشته باشد 100 تومان بود و چند مامور دولتی آشنا و یک اتریشی که در خدمت دولت ایران بود برای خرید 5 شتر جوان به قیمت 510 تومان به او کمک کرده اند، همچنین 2 نفر را برای مراقبت و نگهداری از این شترها با حقوق ماهیانه 17 تومان استخدام می نماید.
نکته مهم و قابل تاملی که آلفونس گابریل در این مرحله با زیرکی تمام از آن بهره برده بود علاقه ایرانیان به شهر مشهد و امام رضا(ع) بود که در کتاب خود نوشته، یک انگیزه بزرگ برای پیوستن به کاروان ما، امید رسیدن به مشهد مقدس از این طریق بود. تصور پیروان شیعه از اینکه هر لحظه امکان فرا رسیدن روز محشر است موجب می شود که ایرانیان هر چند بار تا حد ممکن به زیارت یکی از اماکن متبرکه ی متعدد بروند، مشهد با مدفن حضرت علی ابن موسی الرضا (ع)، امام هشتم شیعیان از جمله مقدس ترین زیارتگاه هاست و سفر به همراه کاروان ما با وجود این که چند ماه طول می کشید و پر زحمت به نظر می آمد، ولی خداوند پاداش آن را در این دنیا با عنوان مشهدی ها که نصیب آنها می شد و عزت و احترام پیدا میکردند می داد.
او در 28 فوریه بعد از خداحافظی از آشنایان در تهران و خانواده (فون بلوشر) سفیر آلمان، ( اف الزر) کنسول اتریش و (ترت) از سفارت انگلستان و یکی از دوستان خود که سرپرست هیات باستان شناسی سوئد در استرآباد یا همان شهر گرگان امروزی بود به سمت اولین مقصد سفرتحقیقاتی خود حرکت کرد و مدت کوتاهی را در ورامین سپری کرد….